سید محمد طاهاسید محمد طاها، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

به دنیا خوش اومدی

ماه گرفتگی

دوباره سلام نفسم! راستش امشب شب تولد حضرت علی(ع) و روز پدره،البته فرداست،من این روزو به پدرم که بهترین و عاشق ترین و بی همتا ترین پدر دنیاست تبریک میگم،البته به پدر همسرم هم تبریک میگما ولی به پدر جون خودم بیشتر،عاشقتم باباجون! واما سرانجام به عشق گرامیم،به نفس شماره دو،(شماره 1تویی مامانی) همدم 5 سال زندگیم و همه چیم دیگه،همه چیم تبریک میگم! زهیر جونم!روزت مبارک! راستش امشب ماه گرفتگیم هست،قدیمیا میگن اگه یه زن باردار توی این شب که این اتفاق میفته هرجای بدنش یا نمیدونم  روی شکمش رو بخارونه همونجای بچه لکه میشه،یعنی میشه  ماه گرفتگی،البته زبونم لال! الان ساجده جون زنگ زد و بهم هشدار...
25 خرداد 1390

11هفتگی و تولد مامانی

سلام جیجر مامانی،خوبی؟این روزا خیلی منتظر لگد زدناتم،ولی یکم زوده، آها راستی امروز تولدمه،سال قبل اول خرداد منو بابایی نامزد بودیم اما امسال تورو از خدا گرفتیم و تو اینجایی،همینجا تو دل مامان!سال بعد کنار مونی و داری پستونک میخوری! دیشب بابایی غافلگیرم کرد،یه کیک خوشگل واسم گرفت و زنگ زد عمه جونا  حاج بابا اومدن خونمون، وقتی به دنیا اومدم پدر جون واسم یه شعر سرود: فریبا دختری در فصل خرداد، بیامد بر زمین با داد و فریاد، دلم را می برد این در زیبا، چنان گویی که شیرین داد فریاد! بوس نفس مامانی!بابای! ...
1 خرداد 1390
1